از شهر آشنایی
نانی و حرفه‌ای و نشستن به گوشه‌ای...
Wednesday, June 13, 2012
گوگل داره اذیت می کنه،

نمی خوام اینجا رو عوض کنم برا همین باید برم یه جای دیگه...

آخر این هفته دارم از پیتسبورگ می رم
Saturday, March 31, 2012
یه چیز سریع بگم و برم...

یکی از خوبیای خارج زندگی کردن اینه که از عصر سیزده بدر راحتی.

Thursday, March 15, 2012
چه عیدی؟
هر سال داره رنگ و بو و حال و هوای عید کمتر می شه

همینه که هست
Sunday, October 23, 2011
نمی دونم
روزهای عجیبیه این روزها... عین یه فیلمی که رو دور تند گذاشته باشی. یا عین ترن هوایی

از یه ور دلم برا زندگی روزمره تنگ شده، از طرف دیگه کمتر موقعی بوده که زندگی این قدر پرمزه، پررنگ و پر احساس باشه

حس عجیبیه... احتمالاً تا یه ماه دیگه همه چی تمومه
Monday, September 26, 2011
شمارا
تا یه موقعی می شه موهای سفید رو شمرد، از اون موقع به بعد نه

پ. ن. مگر وقتی که کچل شدی
Wednesday, May 4, 2011
آخرین آخرین
آخرین جلسه از آخرین کلاس زندگیم تشکیل نشد!