از شهر آشنایی
نانی و حرفه‌ای و نشستن به گوشه‌ای...
Monday, August 27, 2007
پخت و پز

امشب پلوپز رو افتتاح کردم. به یاد شنبه شبای خوابگاه پلو با تن ماهی خوردم. همیشه وقتی شنبه شب می‌رسیدم خوابگاه و می‌دیدم که غذا اینه، شاد می‌شدم. در حالی که بقیه‌ی وعده‌های غذایی رو به زحمت می‌تونستم نصفشو بخورم، وقتی غذا این بود برای اینکه سیر کلی نون بربری باش می‌خوردم. مرتضی هم بعضاً سر به سرم می‌ذاشت. اون الان خوب می‌دونه که من چقدر این غذا رو دوس دارم.

حالا بریم سر کیفیت غذا. پخت پلوش خیلی خوب بود، دست مخترع پلوپز و کارخونه‌ی ناسیونال و ... درد نکنه! ته‌دیگش کمی زیاد شد و کمی هم چسبیده بود، شاید باید دفعه دیگه بیشتر روغن بریزم. کمی بیشتر از دو پیمونه پختم که به خیال خودم دو وعده بخورم. ولی الان فقط یه خورده مونده! تن ماهیش هم که واقعاً خوشمزه بود و هیچ رقمه نمی‌شه با مارکهای ایرانی مقایسه‌ش کرد. در مجموع حسابی خوشمزه بود و واقعاً جاتون خالی.

راستی فردا آخرین روز تعطیلاته! پریروز تو چایخورون داشتیم با یکی از اساتید صحبت می‌کردیم و حرف از برنامه‌های تابستون بود، ازش پرسیدم بعد از ترم دوم چند روز تعطیلیم؟ گفت تعطیلی چیه دیگه؟! پریشب هم با یکی از ایرانیا حرف می‌زدم، اون می‌گفت به زودی می‌فهمی آمریکا یعنی چی! پرسیدم چطور؟ گفت آخه اینجا این‌قدر به آدم فشار میارن و ازش کار می‌کشن که حد نداره. دانشگاه‌های خوب خیلی هم به این کارشون افتخار می‌کنن!

علی رغم شنیدن همه‌ی این حرفا من دو تا کلاس ورزشی و یه کلاس زبان (همه به عنوان واحد درسی) برای ترم دیگه ثبت‌نام کرده‌م. بعید هم می‌دونم که بخواد بهم بد بگذره!

خدا رو شکر

1 Comments:
Anonymous Anonymous said...
دوست من تا سرت زیاد شلوغ نشده لطف کن و یه پست اندر باب رمرز وراز
full fund
گرفتن بنویس هر نکته ای که به ذهنت می رسه با ما
share
کن.