از شهر آشنایی
نانی و حرفه‌ای و نشستن به گوشه‌ای...
Wednesday, August 29, 2007
اینترنت خونه

بلاخره اینترنت خونه وصل شد. دیروز بهم زنگ زدن که قرار امروز رو تایید کنم. چون موبایلم خاموش بود و کسی هم که زنگ می‌زد انسان نبود، یه پیام صوتی کاملاً به دردنخور برام مونده بود. به سختی تونستم خودم تلفنی تأیید کنم و قرار شد که امروز بین ساعت هشت و نیم صبح تا دوازده ظهر یه نفر بیاد خونه که وصل کنه. نتیجه این شد که من از صبح به هیچ کاریم نتونستم برسم که الان یارو میاد. تا اینکه ساعت تقریباً دوازده شد و گفتم جمع کنم برم دانشگاه دیگه. دقیقاً سر دوازده که شد یه نفر زنگ زد که من دم خونه هستم، بیا دم در. نتیجه‌ی نهایی اینکه به زور به کلاس ساعت یک و نیم رسیدم!

ولی در عوض الان تو خونه اینترنت دارم J

4 Comments:
Anonymous Anonymous said...
اول اینکه مبارک اینترنتت. دوم اینکه سر نمیزنی ها!

Blogger Hamid said...
che khoooob! :)

akhey iiin Egon cheghad googoolie :D

Anonymous Anonymous said...
من اگه گفتم سر بزن صرفا به این خاطر بود که خیلی ذوق کردم که بعد از 3 سال اینجا دیدمت والا من هم از این جمله چندان خوشم نمیاد ولی راجع به نوشته های دوستان گاها اگر زمان داشته باشم نظر میدم.ولی نشده بگم چرا به روز نیستی. سخن کوتاه میکنم از اینکه میتونم نوشته هات را بخونم خرسندم

Anonymous Anonymous said...
salam khubi? migam... movaazebe in yaru baash! shayad change shape karde :D :))