از شهر آشنایی
نانی و حرفه‌ای و نشستن به گوشه‌ای...
Thursday, August 23, 2007
پیتزا

امروز ظهر که خسته و گرسنه رسیدیم دانشگاه، با آندره رفتیم یه پیتزا فروشی ایتالیایی که نزدیک دانشگاهه و غذاش هم نسبتاً ارزونه. اگه دو تا اسلایس پیتزا (اسلایس‌هاش این‌قدر بزرگه که من اصولاً نمی‌تونم دو تاشو بخورم) و نوشابه آزاد بگیریم می‌شه پنج دلار و نیم. خلاصه اینکه وقتی پیتزا رو گرفتیم من چند تا سس برداشتم که رو پیتزا بریزم، یه دفعه دیدم آندره چشماش چارتا شد! با تعجب پرسید: "تو سس رو پیتزا می‌ریزی؟!" منو بگو اون وسط مونده بودم چی بگم! پرسیدم: "مگه تا حالا ندیدی؟!" خیلی جالب بود، آخه آندره ایتالیاییه. بعدش هم کمی از ایتالیایی‌ها شکایت کرد و گفت ما فقط دو تا غذا تو ایتالیا داریم: پیتزا و ماکارونی!