از شهر آشنایی
نانی و حرفه‌ای و نشستن به گوشه‌ای...
Friday, August 17, 2007
امیر و اکرم و امید

تو همین اندک زمانی که اینجا بودم، چند دفعه‌ای رو مهمون امیر و اکرم بودم. امیر و اکرم از فارغ‌التحصیل‌های شریف‌اند. امیر برق بوده، اکرم هم اول برق بوده بعد تغییر داده به صنایع. اکرم به زودی درسش رو در دانشگاه پیتسبورگ شروع می‌کنه، امیر هم یه ترمی هست که کارش رو تو دانشگاه ما شروع کرده. داداش امیر هم دانشجوی لیسانسه و می‌خواد در دانشگاه پیتسبورگ پزشکی بخونه. مادر امیر و امید اصالتاً آمریکاییه. خلاصه اینکه چند دفعه‌ای منو خونشون مهمون کردن، یه دفعه هم با هم رفتیم بیرون پیک‌نیک که جای شما خالی خوش گذشت. با هم همسایه هستیم و از این بابت خیلی برام خوبه!

یه سری عکس تو آلبوم گوگل گذاشتم که اگه دوس دارین می‌تونین نگاه کنین.

راستی الان پرینستون تو آپارتمان محمد حسین هستم. خودش رفته دانشگاه و من هم می‌خوام الان بگیرم بخوابم.

3 Comments:
Blogger Omid said...
Amin! Nemidunestam raft, tabrik! omidvaram khosh begzare kamelan behet :)

Anonymous Anonymous said...
in 3 nafar khahar o baradaran?

Anonymous Anonymous said...
na! Amir shohare Akrame :)