یکی از نکات جالبی که توجه هر تازه وارد به این دانشگاه رو جلب میکنه یه نرده درست در وسط دانشگاهه!
هر روز که وارد دانشگاه میشیم این نرده رو میبینیم که به طرز عجیبی رنگآمیزی شده. اکثراً تبلیغات برنامههایی که یه گروهی برگزار میکنه رو روش میشه دید. و اما بشنوید از سابقهی این نرده.
در اوایل قرن بیستم، وسط دانشگاه ما (همین جایی که الان این نرده هست) یه دره کوچیک (حالت بریدگی) بوده. و یه پل چوبی روی این بریدگی قرار داشته. این ور پل یه مؤسسه دانشگاهی برای پسرا، و اون ورش یکی دیگه برا دخترا بوده. خلاصه اینکه این پله یه جورایی پاتوق گپ زدن دخترا و پسرا بوده (یه چیزایی تو مایههای دلگشای خودمون تو شریف). البته من خیلی از جزئیات ماجرا در اوایل قرن بیستم خبر ندارم.
بعداً که دانشگاه ما از ترکیب دو تا مؤسسه (نه دو تای بالایی) به وجود میاد، اون دره رو پر میکنن و دیگه احتیاجی به اون پل نبوده، ولی برای زنده نگه داشتن یادش، یه نرده چوبی اونجا میسازن. بعد از مدتی مسئولین دانشگاه تصمیم میگیرن که اون نرده رو خراب کنن تا اینکه یه شب یه عده نرده رو رنگ میزنن و تبلیغ یکی از برنامههای خودشونو رو نرده میکنن. به خاطر اینکه نرده خیلی موقعیت خوبی تو دانشگاه داره، هر کی وارد دانشگاه میشه اونو میبینه و خلاصه اینکه کلی از اون برنامهای که تبلیغش رو نرده شده بود استقبال میشه! برا همین مسئولین دانشگاه تصمیم میگیرن که بذارن نرده سر جاش بمونه.
سالهای سال رو این نرده رنگ میشه تا اینکه تو سال نود و سه بلاخره نرده خراب میشه. بعد از اون یه نردهی دیگه ولی این بار از جنس بتون سر جای همون میسازن و از اون موقع، تقریباً هر روز دارن این نرده رو رنگ میزنن. ولی همچنان رکورد جهانی جسمی که بیشترین تعداد مرتبه رنگ شده مال نردهی قبلیه!
اما رنگ کردن نرده قانونهای جالبی داره:
اول: نرده فقط باید از نصفه شب تا قبل از طلوع آفتاب رنگ شه.
دوم: کسی که نرده رو رنگ میکنه باید تمام اونو رنگ کنه.
سوم: نرده باید حتماً با فرچه رنگ بشه. کسی حق استفاده از اسپری و ... رو نداره.
چهارم: نرده فقط در صورتی میتونه رنگ بشه که اون منطقه (یه منطقهی کوچیکی دور نرده مشخص شده) توسط عدهی دیگهای اشغال نشده باشه. به عبارت دیگه، اگه یه گروهی حداقل دو نفر رو به طور همزمان در منطقه داشته باشه، گروه دیگهای نمیتونه نرده رو رنگ کنه (تا زمانی که تعداد افراد گروه اول کمتر از دو نفر بشه).
حالا نتیجهی ماجرا اینکه که الان یه گروهی از بچههای لیسانس (یه عده آدم بیکار) هستن که مدتهاست منطقه رو در کنترل خودشون دارن. همیشه دو نفر به طور شیفتی شبانه روز در کنار نرده ازش محافظت میکنن که اون منطقه در کنترل خودشون بمونه. از وقتی که شبا هوا کمی سرد شده اونجا چادر زدهن! ضبط و بلندگوهای بزرگ آوردهن و روزا اونجا موسیقی پخش میکنن و خلاصه دم و تشکیلاتی دارن برا خودشون!
در حال حاضر، حجم اصلی نرده مال لایههای رنگیه که روی هم جمع شدهن...
(Inja neveshtam chon jadidtare)
bayad bian tu poste ba'dish ke jadidtar-e in so'al ro matrah konan!
be Hamid:
Elaahi, Aaamin :)
un aghayi ke tu ax mibini baraa hamin unjaa vaysaade dige! un yeki az 2 nafar mohafezie ke alaan shifteshune.