از شهر آشنایی
نانی و حرفه‌ای و نشستن به گوشه‌ای...
Wednesday, October 17, 2007
الویه (نگاهی دیگر)

من از وقتی اینجا اومد‌ه‌م تازه پی به قابلیت‌های الویه برده‌م!

قبلاً اصلاً فکر نمی‌کردم که این‌قدر این غذا رو دوست دارم، ولی الان علاقه‌م به حدیه که اگه چهار روز متوالی فقط الویه بخورم، روز پنجم باز هم دلم الویه می‌خواد. (اینو امتحان کرده‌م!)

و اما اولین خصوصیت الویه پیوستگی اونه. یعنی اینکه مثلاً مثل همبرگر نیست که گسسته باشه (بشه شمردش!) برا همین می‌تونی دقیقاً همون قدری که دلت می‌خواد بخوری. به عبارت دیگه، مثلاً ممکنه آدم یه موقع کمی گرسنه باشه طوری که یه همبرگر زیادش باشه، در این صورت باید یه خورده از همبرگر رو زورکی بخوره. یا ممکنه خیلی گرسنه باشه و یه همبرگر کمش باشه، ولی دو تا همبرگر زیادش، در این صورت باز هم یا کمی گرسنه می‌مونه، یا باید زیادی بخوره. ولی در مورد الویه هیچ وقت این اتفاق نمی‌افته!

خصوصیت دیگه اینه که احتیاج به گرم کردن نداره. برا همین مجبور نیستی که قبل از اینکه شروع به خوردن غذا کنی تصمیم بگیری که چقدر می‌خوای بخوری. بعضی وقتا در مورد غذاهای دیگه، پیش میاد که آدم تخمین اشتباه می‌زنه (مثلاً زیادی گرم می‌کنه، یا کم گرم می‌کنه) و خوب باعث می‌شه که یا مجبور شه به زور بخوره، یا اینکه کمی گرسنه بمونه (دقت کنید که آدم معمولاً وقتی یه مقدار غذا گرم کرد، دوباره بعدش نمی‌ره یه خورده دیگه گرم کنه مگر اینکه خیلی گرسنه باشه هنوز). این خصوصیت که احتیاج به گرم کردن نداره، از ابعاد دیگه (مثل راحتی کار) هم حائز اهمیته.

یه نکته‌ی مهم دیگه در مورد الویه اینه که مزاحم کار آدم نمی‌شه. حالا چرا؟ وقتی آدم غذا می‌خوره (مثلاً بعد از ناهار یا شام) معمولاً سنگین می‌شه و تا مدتی حوصله کار کردن نداره. من خودم شخصاً همیشه به فاصله‌ی نیم ساعت تا یه ساعت بعد از هر وعده غذا کاملاً دودرم. ولی الویه رو می‌شه وعده‌ای نخورد. یعنی اینکه همین جوری که مشغول کاری، اگه احساس گرسنگی کردی می‌ری تو آشپزخونه، یه تیکه نون می‌کنی، در یخچال رو باز می‌کنی، همین‌جوری که در یخچال بازه یه خورده الویه می‌زنی رو نون، بعد همین طور که به سمت میز در حرکتی، تو راه می‌خوریش. وقتی سر میز نشستی می‌تونی به کارت ادامه بدی. این جوری دیگه هیچ وعده‌ی غذایی‌ای وجود نداره (شاید هم بشه گفت خیلی وعده‌ی غذایی وجود داره).

و اما الویه خصوصیت‌های دیگه‌ای هم داره که بیشتر به درد کسی مثل من می‌خوره. مثلاً من خوابم هیچ برنامه‌ی مشخصی نداره. یعنی احتمال اینکه هر ساعتی از شبانه‌روز خواب باشم هست و این احتمال تقریباً برای همه‌ی ساعت‌ها یکسانه! برا همین خودم هم هیچ وقت نمی‌دونم کی وقت صبحانه‌س، کی وقت نهاره و کی وقت شام. حسن بزرگ الویه اینه که می‌تونه هم صبحانه باشه، هم ناهار و هم شام! اگه بخوام بیشتر توضیح بدم، مثلاً وقتی آدم از خواب بیدار می‌شه معمولاً پلو خورش نمی‌تونه بخوره، ولی الویه رو همیشه می‌شه خورد.

مورد دیگه اینه که وقتی درست کردی گذاشتی تو یخچال، دیگه ظرف شستن لازم نیست. دیگه اینکه می‌شه موادشو آدم کاملاً به سلیقه‌ی خودش تغییر بده (خیلی غذای انعطاف‌پذیریه در مقایسه با غذاهای ایرانی دیگه). مثلاً پیتزا هم غذای انعطاف‌پذیریه، چون آدم می‌تونه هر چی می‌خواد روش بذاره و اسمش همچنان پیتزاس.

سرتونو درد نیارم، ایشالا یخچالتون هیچ موقع خالی از الویه نباشه!

پانوشت: یه بزرگی ازم خواسته که در مورد حذف کامنت‌دونی وبلاگم شفاف‌سازی انجام بدم، منم گفتم به روی چشم، ایشالا به زودی!