از شهر آشنایی
نانی و حرفه‌ای و نشستن به گوشه‌ای...
Friday, October 26, 2007
رد شدن از خیابون

دارم تو پیاده‌رو یه خیابون اصلی به طرف دانشگاه حرکت می‌کنم. چهار پنج قدم مونده که به یه خیابون فرعی برسم (باید از عرض خیابون فرعی عبور کنم.) یه ماشین می‌خواد از خیابون فرعی وارد خیابون اصلی شه، ماشینی نیست و می‌تونه وارد شه، ولی منتظره که من اول رد شم! می‌گم بابا بی‌خیال برو دیگه تو رو خدا! من هنوز کلی مونده که برسم. خلاصه سرعتمو زیاد می‌کنم که خیلی معطل نمونه. از تو ماشین تشکر می‌کنه.

دارم تو پیاده‌رو حرکت می‌کنم. یه ماشینی تا نصفه از پارکینگ اومده بیرون و می‌خواد وارد خیابون شه. پیاده‌رو رو تقریباً بسته. راننده داره به سمت چپ خودش نگاه می‌کنه و من رو نمی‌بینه. منتظره یه فرصت خوب پیدا شه و وارد خیابون شه که بلاخره پیدا می‌شه. به محض اینکه می‌خواد وارد خیابون شه، یه نگاه به سمت راستش می‌ندازه و من رو می‌بینه که منتظرم. می‌گه I’m so sorry, I’m so sorry بعد دنده عقب می‌ره که پیاده رو رو باز کنه که من رد شم. و همین‌جوری که دارم از جلوش رد می‌شم باز هم عذرخواهی می‌کنه.

با آندره می‌خواهیم از خیابون رد شیم. واقعاً حسش نیست که بریم تا جایی که چراغ عابر پیاده باشه و منتظر اون بمونیم. خیابون هم خیلی خلوته. با این حال، منتظر می‌شیم که یه ماشینی که داره از دور میاد رد شه که با وجدان راحت از خیابون رد شیم. ماشین میاد و تقریباً رد شده که پامونو می‌ذاریم تو خیابون (که پشت سر ماشین رد شیم). به محض اینکه پامونو می‌ذاریم تو خیابون ماشینه محکم ترمز می‌کنه. ما هم که از خجالت در حال آب شدن هستیم با سرعت از خیابون رد می شیم و از راننده عذرخواهی می‌کنیم.

با آندره می‌خواهیم از خیابون رد شیم. صبر می‌کنیم تا چراغ سبز شه (در همین حین چراغ ماشین‌هایی که می‌خوان گردش به راست کنن هم سبز شده ولی حق تقدم با عابر پیاده‌س). یه کمی تو خیابون جلو می‌ریم که یه جیپ با سرعت به طرفمون میاد (در حال گردش به راسته) و ترمز می‌کنه، بعد شروع می‌کنه به بوق زدن طوری که با سرعت بر می‌گردیم سر جای اولمون که رد شه. بعد متعجب یه خورده دور رو بر رو نگاه می‌کنیم می‌بینیم که بقیه مردم دارن رد می‌شن (و خوب مطمئن می‌شیم که اون ماشین خلافکار بوده). اینجاست که یادی از تهران می‌کنم. بعضی وقتا (مخصوصاً طرف میدون ونک) وقتی می‌خواستم از خیابون رد شم، راننده‌ای که داشت از دور میومد فقط سرعتشو به این خاطر زیاد می‌کرد که نذاره من از جلوش رد شم. (مطمئنم که اگه منو نمی‌دید با همون سرعتی که داشت به مسیرش ادامه می‌داد.)

از وقتی اینجا اومدم تا حالا سه بار تجربه‌ی بد داشتم از رانندگی بقیه، اولیش موردی بود که بالا گفتم، دو بار دیگه خفیف‌تر بوده. اینطوری بوده که وقتی می‌خواستم از خیابون رد شم، به خاطر اینکه ماشینی که می‌خواسته رد شه حق تقدم رو رعایت نکرده من مجبور شدم وایسم که اون اول بره. خودتون با یه جایی مثل تهران مقایسه کنین.