از شهر آشنایی
نانی و حرفه‌ای و نشستن به گوشه‌ای...
Wednesday, October 10, 2007
سعدی

آن کیست که دل نهاد و فارغ بنشست

پنداشت که مهلتی و تأخیری هست

گو میخ مزن که خیمه می‌باید کند

گو رخت منه که بار می‌باید بست