از شهر آشنایی
نانی و حرفه‌ای و نشستن به گوشه‌ای...
Tuesday, October 23, 2007
Stress and Intonation

در ترمی که گذشت یه درس با عنوان "فرهنگ و زبان برای مدرسان خارجی" داشتم. هدف این درس آموزش مهارت‌های تدریس در آمریکا بود. قسمتی بیشتر این درس مربوط به نحوه‌ی بیان کردن یه مطلب به زبان انگلیسی بود و در کنار اون تفاوت‌های فرهنگی و مهارت‌های تدریس کردن رو هم یاد می‌گرفتیم (حداقل قرار بود که یاد بگیریم).

تو این کلاس یه نکته‌ی خیلی مهم و جالبی یاد گرفتم که گفتم شاید خوب باشه اینجا بگم. البته هنوز نمی‌تونم خودم درست ازش استفاده کنم، ولی دارم سعیمو می‌کنم.

در زبان انگلیسی تکیه کردن‌ها نقش خیلی مهمی رو بازی می‌کنند. تو ایران کم و بیش هستن معلم زبان‌هایی که استرس یک کلمه براشون مهمه و اگه دانش‌آموزشون استرس رو جای غلط یه کلمه بذاره ازش ایراد می‌گیرن. ولی نکته‌ی خیلی خیلی مهم‌تری هست که کمتر دیدم معلم زبانی رعایت کنه. (از بین معلم‌های کانون زبان که من تو اصفهان داشتم فقط یه نفر به اسم آقای صرامی بود که اینو خودش خیلی خوب رعایت می‌کرد و تا حدی حواسش بود که نکته‌ی مهمیه، ولی خیلی صراحتاً به این موضوع به عنوان یه خاصیت زبان انگلیسی اشاره نمی‌کرد.) در زبان انگلیسی خیلی مهمه‌ که تو یه جمله فشار و تکیه چطوری اعمال بشه. (باز هم روی کلمه‌ی "جمله" تأکید می‌کنم.)

تو فارسی "تکیه کردن رو بعضی از کلمات یه جمله" خیلی خفیف‌تر از انگلیسیه و همین باعث می‌شه کسی که زبان مادریش فارسیه واقعاً در کسب این مهارت مشکل داشته باشه. من شخصاً هر چقدر هم که سعی می‌کنم اینو رعایت کنم، وقتی صحبت خودم رو می‌شنوم می‌بینم که خیلی یکنواخت‌تر از یه انگلیسی زبان صحبت می‌کنم.

یه انگلیسی زبان وقتی صحبت می‌کنه، خیلی از کلمات یه جمله کاملاً در هم فشرده می‌شن، بعد یه وقفه، بعد یه کلمه با صدای کاملاً بلندتر و کشیده، بعد احتمالاً یه وقفه‌ی کوتاه دیگه و دوباره کلماتی که به هم فشرده شدن. ولی حتی وقتی صحبت کردن فارسی زبان‌هایی که الان ده ساله اینجا هستن و از نظر آکادمیک آدم‌های مهمی شدن رو می‌شنوم اصلاً اینطوری نیست.

حرفی که معلم زبانمون در ترم گذشته خیلی روش تأکید می‌کرد و به نظر من هم درست می‌گفت به طور خلاصه این بود:

"یه شخصی که زبان اصلیش انگلیسی نیست، بعد از مثلاً بیست سالگی هرگز نمی‌تونه کاری کنه که تک تک صداهای زبان انگلیسی رو مثل یه شخص انگلیسی زبان تلفظ کنه. شما باید تلاشتون رو بکنین که مفهوم صحبت کنین، و مفهوم صحبت کردن خیلی ربطی به تلفظ دقیق تک تک صداهای یه کلمه نداره. نقطه ضعف اصلی تمام شما که باعث می‌شه شنونده یه سری حرفاتون رو درست متوجه نشه چگونگی تکیه و تأکید شما موقع گفتن کلمات یه جمله است."

برای تکیه کردن روی یک کلمه از جمله باید به این نکات حواسمون باشه: بلندتر گفتن، کشیده‌تر گفتن و توقف کردن (بعضی وقتا قبل از گفتن کلمه و بعضی وقتا بعدش) به نظر من برای یه فارسی زبان، سخت‌ترین قسمتش توقف (pause) هست، چون چیزیه که اصلاً تو فارسی نداریم!

نکته‌ی دیگه اینه که وقتی تو دیکشنری چگونگی تلفظ یه لغت رو نگاه می‌کنیم، این تلفظ فقط مال وقتیه که اون کلمه در جمله در موقعیت تأکید قرار گرفته، در غیر اینصورت استرس‌ها حذف می‌شن و صداهای دیگه هم همه تبدیل به کوتاهترین و فشرده‌ترین نوع خودشون (و بعضاً schwa) می‌شن.

خیلی دیدم کسایی رو که صداها رو به طور تک‌تک غلط تلفظ می‌کنن، ولی وقتی صحبت می‌کنن کاملاً واضح و قابل فهمه؛ نکته‌ی مهم برای شنونده هم همینه.