این چند وقت تا حدی سرگرمیم اینه که ببینم کریسمس یا جشن شکرگزاری کجا میشه رفت. البته برا جشن شکرگزاری الان دیگه خیلی دیر شده!
اول به این نیت میرم تو سایت Orbitz که قیمت بلیطها رو ببینم، بعد کلاً یادم میره که برا چی اومدم و شروع میکنم هی شهرهای مختلف و تاریخهای مختلف رو برای مبداٌ و مقصد زدن که ببینم قیمتها چه جوریه.
از نکات جالب اینجا اینه که همیشه بلیط هواپیما هست! یعنی همین الان که اینجا نشستم میتونم رو اینترنت برای چند ساعت دیگه به هر جایی بلیط بخرم، بعد پا شم برم فرودگاه، کارت شناسایی نشون بدم و سوار هواپیما شم. تا اونجایی که من دستگیرم شده، بلیط تموم نمیشه، فقط گرونتر میشه. البته نه خیلی شدید. ولی مثلاً اگه آدم دو ماه زودتر اقدام کنه میتونه خیلی خیلی ارزون بخره.
دیگه اینکه کلاً بلیط هواپیما اینجا ارزونه (حتی اگه دیر بخری). مثلاً فاصلهی تهران تا فرانکفورت تقریباً با فاصلهی اینجا تا سانفرانسیسکو برابره، ولی قیمت بلیط اینجا تا سانفرانسیسکو خیلی ارزونتره.
حالا اینا رو که بذاریم کنار، اینجا با اتوبوس رفتن گرونتر از با هواپیما رفتن تموم میشه! یعنی اگه حتی آدم بخواد در آخرین لحظات هم بلیط هواپیما بخره، احتمالاً از بلیط اتوبوس کمتر باید پول بده. البته خوب در مورد مسیرهای خیلی کوتاه (مثلاً دوساعته با اتوبوس) قطعاً این حرف صادق نیست.
حالا که بحث از پرواز شد، بگم که فرودگاهاشون واقعاً بزرگه! مثلاً فرودگاه شیکاگو که من موقع اومدن به پیتسبورگ ازش عبور کردم، تعداد پروازهاش به طور میانگین (بیشتر از دوهزار و پونصد پرواز در روز) دو برابر پر رفت و آمدترین فرودگاه اروپاست.
تو هواپیما معمولاً چیز به درد بخوری برا خوردن نمیدن، خودشون هم رو بلیط مینویسن که اگه چیزی میخواین بخورین با خودتون بیارین، یا اینکه باید تو هواپیما بخرین.
خلاصه این است احوالات ما در ایام پیش از تعطیلات...و نیز پیش از امتحانات!