یکی از ورودیهای امسال دانشکدمون یه پسر ایتالیاییه که اسمش هست مارکو. با هم سلام علیک داریم، بچهی باحالیه. فوتبال که بازی میکردیم به من میگفت رضایی (منظورش رحمان رضایی بود) آخه تنها بازیکن ایرانی بود که تو سریآ میشناخت. یکی دو بار هم خونشون دعوت کرد که من نرفتم.
چند روز پیش دیدمش که خیلی ناراحت بود. وقتی ازش پرسیدم فهمیدم قضیه اینطوری بوده:
چند وقت پیش امتحان میانترم داشته، سر امتحان وقتی یه مسئله رو حل میکنه، از بغل دستیش میپرسه جواب اینه، بغل دستیش هم سرشو به نشانهی تأیید تکون میده. فقط همین! یعنی بغل دستیش حتی حرف هم نمیزنه. اتفاقی که میافته اینه که چند روز بعد مارکو یه ایمیل از استاد درس میگیره که فلان موقع بیاین دفتر من، چون من شک دارم که شما تو امتحان تقلب کرده باشین. اینم که خیلی با استاد رفیق بوده ایمیل رو به حساب شوخی میذاره و سر موقع در دفتر استاد حاضر میشه. جریان اینطوری بوده که یکی از دانشجوها وقتی این صحنه رو میبینه به استاد میگه که مارکو و فلانی سر امتحان با هم حرف زدن، مارکو هم پیش استاد اعتراف میکنه که حرف زدیم ولی فقط در همین حد بود. راه حلها و جواب بقیهی سؤالها هم مؤید اینه که اینا تقلب جدی نکردهن، ولی استاد به شدت عصبانی میشه. نتیجه اینکه مارکو و بغل دستیش (دلم برا اون بنده خدا واقعاً میسوزه، منم جای اون بودم همون کار رو میکردم!) میان ترم رو صفر میگیرن و استاد جریان تقلب رو به کمیته مربوطه گزارش میده. تو اون کمیته قراره تصمیمگیری شه که اینا میتونن به تحصیل تو این دانشگاه ادامه بدن یا نه! خلاصه این دو نفر هم میرن پیش رئیس کمیته با هزار خواهش و تمنا که شاید یه کاری بتونن بکنن. کمیته هنوز تشکیل نشده، ولی رئیس کمیته هرچند که بهشون گفته خیلی نگران نباشن (به خاطر اینکه اعتراف کردن، و همچنین جواب و راه حلاشون اصلاً مثل هم نیست) ولی خیلی باهاشون بد صحبت کرده... (استاده که یه چیزی تو این مایهها گفته که برین فقط نبینمتون!)
حالا نکتهی جالب اینجاست که کسی که این خبرچینی رو کرده یه دانشجوی آمریکاییه که اصلاً تلاشی نکرده برا اینکه هویتش مخفی بمونه. یعنی کارش رو کاملاً موجه و خوب میدونسته و خودش علناً گفته که کار اون بوده.
من شخصاً خیلی دوس دارم که امکان انجام تقلب تو محیط اطرافم به صفر برسه. واقعاً احساس بدی داشتم مواقعی که میدیدم آدما تو شریف چقدر زیاد سر امتحان تقلب میکردن و بدتر از اون مواقعی بود که استاد هم میفهمید ولی تلاشی برای جلوگیری نمیکرد. گرچه با کار اون دانشجوی آمریکایی هم کاملاً موافقم، ولی فکر نمیکنم که خودم هیچ موقعی بتونم این کار رو انجام بدم.
پانوشت: دوستانی که خارج از کشور مشغول تحصیل هستن، کمی حواسشون رو جمع کنن!