وقتهایی که اسپرسو رو نخوردم و سر کلاسم، معمولاً نمیفهمم که استاد چی داره میگه. (به قول مامان، دهنم بازه و به بقیه نگاه میکنم.) بعد از گذشت نیم ساعت از کلاس، کار به جایی میرسه که فقط دارم از رو تخته تو دفترم کپی میکنم. واقعاً خجالت آوره! در مقابل وقتهایی که کوفتش کردهم، استاده هنوز کلمه از دهنش در نیومده من تا آخر کلاس رو رفتم، میدونم میخواد چی بگه و چطوری اثباتش کنه و ... این جور موقعها حتی نوت بر نمیدارم، چون حس میکنم چیزایی که داره میگه و اثبات میکنه خیلی بدیهیه!
نمیدونم خنگ شدم، یا درسا سخت شده یا فقط اعتیاده. از این میترسم که یه موقعی اسپرسو رو بخورم، ولی باز هم چیزی نفهمم!
آلفرد رینی (ریاضیدان کاردرست معاصر) گفته که ریاضیدان یه ماشینیه که قهوه رو به قضیه تبدیل میکنه. همین اردوش خودمون هم بیست و پنج سال آخر عمرش رو با آمفتامین قضیه تولید میکرده. رفیق اردوش بهش میگه که تو معتاد شدی به آمفتامین، خلاصه سر پونصد دلار شرط بندی میکنن که اردوش میتونه یه ماه آمفتامین مصرف نکنه یا نه. اردوش شرط رو میبره، ولی این جمله رو میگه: "قبلاً وقتی به یه تکه کاغذ سفید نگاه میکردم، مغزم پر بود از ایدههای مختلف، الان تمام چیزی که میبینم یه تکه کاغذ سفیده!" و خوب بالطبع بعد از یه ماه سریعاً به مصرف آمفتامین بر میگرده. نتیجه اخلاقی اینکه خیلی هم جای نگرانی نیست، اگه دیدیم با اسپرسو مسئلههامون حل نمیشه هنوز راه حلهایی وجود داره!
ولی واقعاً چه میکنه این اسپرسو!!!
معمولاً Mocha سفارش میدم که یه ترکیبی از اسپرسو، شیر و شکلاته. تو سایز کوچیک یه شات اسپرسو میریزن، متوسط دو شات، و بزرگ سه شات. معمولاً متوسط سفارش میدم، ولی ازش میخوام که برام با یه شات اضافه درست کنه. برا همین مجبورم یه دلار اضافه بدم (قضیه همون ساندویچ با نون اضافهست). جدیداً آندره متوجه شده که دو تا شات زیادشه، برا همین اون میگه که یه شات کمتر براش بریزن و من میگم که یه شات اون رو برا من بریزن. اینجوری دیگه مجبور نیستم اون یه دلار اضافه رو بدم.
اوایل که اومدهبودم، رعایت میکردم که زیاد نخورم. آخه شاید برای سنگ کلیه بد باشه. یه روز که داشتم واقعاً اذیت میشدم، اینترنت رو زیر و رو کردم که ببینم کسی همچین چیزی گفته یا نه! خیلی جالب بود، وجود دارن عدهای که معتقدن برای سنگ کلیه خوبه، ولی کسی نیست که بگه بده! بعد از اون با خیال راحت و بدون عذاب وجدان، بدون هیچ محدودیتی از این نعمت الهی استفاده میکنم.
پانوشت: الان که این نوشته رو با نوشته چند ماه پیشم در مورد چای مقایسه میکنم، میبینم که واقعاً ...! (بگذریم)
پانوشت: اینم یه آهنگ مرتبط. (با تشکر از آرش)